سال نهم، شماره اول، پياپي 16، پاييز و زمستان 1398
رزيتا کهريزي/ دانشجوي دکتراي حقوق بينالملل عمومي دانشگاه تهران kahrizi@ut.ac.ir
دريافت: 25/05/1398 ـ پذيرش: 12/09/1398
چکيده
مفهوم حق تعيين سرنوشت در حقوق بينالملل، از دهة 1950 ميلادي به اين سو تکامل داشته است؛ بهويژه در نسبت با حق حاکميت، يکپارچگي سرزميني، جداييطلبي، استقلال طلبي و خودمختاري؛ و اين تکامل همچنان ادامه دارد. اين پژوهش به بررسي تحول مفهوم حق تعيين سرنوشت از مجراي روية قضايي ديوان بينالمللي دادگستري، مشتمل بر قضاياي استعمارزدايي آفريقاي جنوبغربي (ناميبياي کنوني) (1949-1971)، صحراي غربي آفريقا (1975)، تيمور شرقي (1995)، ساخت ديوار حائل در سرزمين فلسطين اشغالي (2004) و اعلامية استقلال کوزوو (2010) ميپردازد. تحول مفهومي حق تعيين سرنوشت بهگونهاي بوده است که از صرف قابليت اعمال به فرايندهاي استعمارزدايي، اکنون موجب به رسميت شناخته شدن حق استقلال ساکنان سرزمينهاي غيرخودمختار، امکان اعلام يک جانبة استقلال و جداييطلبي تحت شرايط خاص، برگزاري همهپرسي آزاد و حقيقي براي تحقق اين حق، و شناسايي تعهدات دولتهاي ثالث شده است. با وجود اين، قضات ديوان هنوز از فرصتهاي فراهمشده براي تدقيق مفهوم حق تعيين سرنوشت، تعريف مردم (اقوام)، شرايط دارا شدن وضعيت دولت، مشخص کردن تعهدات دولتهاي ثالث، و تعيين موضع حقوق بينالملل در برابر اعلام يکجانبة استقلال و جداييطلبي بهره نبردهاند.
کليدواژهها: اصل تعيين سرنوشت، ديوان بينالمللي دادگستري، حقوق قضاپايه، تجزيهطلبي، يکپارچگي سرزميني (تماميت ارضي).