سال نهم، شماره اول، پياپي 16، پاييز و زمستان 1398
ذبيحالله مرادي/ دانشجوي دکتراي حقوق عمومي z.1363moradi@gmail.com
دريافت: 27/03/1398 ـ پذيرش: 11/08/1398
چکيده
انسان در اصل تکوين و ذات خويش، بهواسطة برخورداري از روح و عقل الهي، موجودي صاحب کرامت و اختيار است و اين کرامت و آزادي، عطية الهي است که براي همة انسانهاي جهان، از هر نژادي و رنگي، بهطور مساوي مفروض و مسلّم است و هرگونه برتريطلبي بر پاية مليت، نژاد، رنگ، پوست، مال، ثروت و موقعيتهاي اجتماعي، خانوادگي، قومي و مانند آن، ممنوع و منافي با کرامت ذاتي نوع بشر است. اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي و با هدف بررسي و تحليل نسبت کرامت با آزادي در دو تفکر اسلام و ليبراليسم به سرانجام رسيده و درصدد پاسخگويي به اين پرسش مهم است که تفاوت مکتب اسلام با نگاه ليبراليسم به کرامت و نسبت آن با آزادي چيست. يافتههاي تحقيق حاکي از آن است که ليبراليسم با تأکيد بر کرامت ذاتي و آزادي مطلق انسان، هيچ رفتار و عملي حامل تحديد يا تقييد را برنتابيده است و اين دو ويژگي (کرامت و آزادي) هيچگاه و در هيچ حالتي، از انسان جداشدني نيست؛ حتي اگر مرتکب بزرگترين جنايت شود. بنابراين، کرامت او مطلق بوده و او براي انتخاب هر چيزي آزاد است و هر عملي که از او سر زند، نميتواند او را از کرامت ذاتي بيندازد. انسانگرايي، عقل خودبنياد و آزادي مطلق، از مهمترين مباني کرامت ذاتي در تفکر ليبراليسم است. در مقابل، مکتب وحياني اسلام، افزون بر بيان کرامت ذاتي آدمي، به کرامت ارزشي و آزادي مسئولانة او نيز توجه کرده است؛ به اين بيان که انسان به موجب عمل و تلاش خود، اين مرتبه از کرامت را کسب ميکند و موجب رشد و تعالي خود را فراهم ميسازد. اين کرامت بر مبانياي استوار است که مهمترين آنها عبارتاند از مسجود فرشتگان بودن؛ جانشيني خدا، امانتداري؛ علم ويژة خدادادي؛ تسخير موجودات؛ اشرف مخلوقات بودن؛ آزادي و اختيار داشتن؛ تقوا؛ عقل و فطرت الهي.
کليدواژهها: کرامت، آزادي، اسلام، ليبراليسم، انسان، عقل، اختيار.