سال نهم، شماره دوم، پياپي 17، بهار و تابستان 1399
منصور غريبپور / استاديارگروه الهيات دانشکده علوم انساني دانشگاه ياسوج، ياسوج، ايران Ma.gharibpoor@gmail.com
دريافت: 02/08/1398 ـ پذيرش: 16/01/1399
چکيده
يکي از مسائل مورد ابتلا و مطرح در ميان حقوقدانان حقوق اساسي و نيز محافل علمي، بحث اطلاق و اختيارت حکومتي ولايت فقيه در قانون اساسي است؛ بهنحويکه عدهاي با تمسک به برخي اصول، قائل به محدويت و انحصار وظايف و اختيارت در موارد مصرح در قانون شدهاند واز اين رو به نفي اطلاق ولايت معتقدند؛ واز سويي، عدهاي ديگر با تمسک به سابقة فقهي، فضاي گفتماني حاکم بر جلسات تنظيم قانون اساسي، آرا و ديدگاههاي مؤثر امام خميني، استدلالهاي حقوقي و اقتضائات و لوازم حکومتداري، معتقد به اطلاق ولايت و انعطاف نهاد رهبري براي حل مشکلات و معضلات و تأمين مصالح جامعهاند. ما در اين مقاله با بررسي فقهي ـ حقوقي مسئله، ادلة طرفين را ارزيابي کرده، ديدگاه مختار را ارائه مينماييم. فرضيه اين است که مطمح نظر قانونگذار اساسي، طرح و تصويب اطلاق ولايت بر اساس ريشة ديرينة فقهي آن بوده و در اين زمينه با احتياط و هوشمندي و نيز اهتمام به حاکميت ملي اقدام کرده است.
کليدواژهها: ولايت، اطلاق، قانون اساسي، فقيه.