سال نهم، شماره دوم، پياپي 17، بهار و تابستان 1399
* سيداحمد مرتضايي/ عضو گروه اجتماعي سياسي پژوهشکده مطالعات تقريبي sayyidahmadmurtazaie@yahoo.com
محمدجواد نوروزي/ دانشيار گروه علوم سياسي مؤسسه امام خميني ره mohamadjavadnorozi@yahoo.com
دريافت: 04/09/1398 ـ پذيرش: 23/01/1399
چکيده
يکي از ادلة روايي ولايت فقيه، حديث نبوي «السُّلْطَانُ وَلِىُّ مَنْ لَا وَلِىَّ لَهُ» است که بسياري از فقها در موضوعاتِ گوناگون فقهي، از جمله ولايت فقيه، به آن استناد کردهاند. هدف اين پژوهش بررسي سندي و محتوايي شبهاتي است که دربارة حديث از جهات مختلف طرح شده است. اين تحقيق با رويکردي اجتهادي درصدد پاسخ به شبهاتي است که با شيوة مرسوم استدلال و استنباط فقهي، مدعي تحليل ديدگاه فقها در اين زمينه است. بر اساس يافتههاي اين تحقيق، برخي سند اين حديث را ضعيف دانستهاند؛ ولي افزون بر اينکه ضعف اين حديث نبوي جبران ميشود، بزرگاني همچون صاحب جواهر آن را بينياز از جابر ميدانند. برخي ديگر نيز مصداق سلطان در حديث ياد شده را، امام معصوم دانستهاند؛ در مقابل، بسياري آن را اعم از فقيه يا مختص به فقيه دانستهاند. قلمرو حديث را تعداد اندکي محدود به امور خاص پنداشتهاند؛ ولي اکثر قريب به اتفاق فقها، آن را عام ميدانند.
کليدواژهها: ولايت فقيه، ادلة نقلي، السُّلْطَانُ وَلِىُّ مَنْ لَاوَلِىَّ لَهُ، حکومت ولايي.