سال پنجم، شماره اول، پياپي 8، پاييز و زمستان 1394
علي اسدالهزاده / دکتري حقوق عمومي دانشگاه تهران ali.asadolahzadeh@ymail.com
خيراله پروين / استاد گروه حقوق عمومي دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران khparvin@yahoo.com
دريافت: 25/12/1395 ـ پذيرش: 15/05/1396
چكيده
نوع نگاه انسانشناسانة مکاتب فکري مختلف، در فهم مبنا و منشأ حقوق بنيادين بشر و نيز شناخت محدوده آن تأثيرگذار است. يکي از مکاتب مهم جامعهشناختي، مکتب کارکردگرايي است که نظريهپردازان آن برداشت خاصي را نسبت به جايگاه و ماهيت انسان، بهعنوان هستة اصلي حقوق بنيادين بشر ارائه ميدهند. مقالة حاضر با رويكرد تحليلي و استنادي و با هدف تبيين مفهوم انسان از ديدگاه کارکردگرايانه و تأثير اين نوع نگرش بر حقوق بنيادين بشر تدوين يافته است. يافتههاي پژوهش حكايت از اين دارد که کارکردگرايان با محور قراردادن جامعه و نفي اراده مستقل افراد، دارا بودن حق ذاتي براي انسان، به ما هو انسان را انکار ميکنند. همچنين، با بدبيني نسبت به انسان و شرايط آن، ملاک و معيار اصلي وضع حقوق بنيادين بشر را حفظ نظم و تعادل موجود در جامعه و افزايش کارکرد افراد در نظام اجتماعي ميدانند.
کليدواژهها: کارکردگرايي، حقوق بنيادين بشر، حقوق طبيعي، حقوق موضوعه