سال پنجم، شماره اول، پياپي 8، پاييز و زمستان 1394
ايوب نوراللهي / دانشجو سطح4 فقه و اصول حوزه علميه قم و دانشجو دكتراي تاريخ دانشگاه باقرالعلوم (ع)
* فاطمه قدرتي/ استاديار گروه الهيات دانشگاه ياسوج f.ghodrati@yu.ac.ir
دريافت: 27/07/1395 ـ پذيرش: 13/01/1396
چكيده
قانون اساسي ايران، مهمترين قانون کشور و ميثاق ملي است که پيگيري يا نظارت بر اجراي صحيح آن، در نظامبخشي به جامعه بسيار حياتي است. در اين راستا، در گام نخست، فهم صحيح مراد قانونگذار، بهويژه در رابطه لفظ «قانون» بهعنوان يکي از واژگان چندمعنايي و پرکاربرد در اصول قانون اساسي ضروري مينمايد. ازاينرو، اين مقاله به روش توصيفي- تحليلي و مراجعه به منابع مدون حقوقي و به شيوه استقرايي و با توجه به مشروح مذاکرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي، مذاکرات شوراي بازنگري قانون اساسي، قوانين عادي و رويههاي اساسي، پنج معناي مختلف براي اين واژه شناسايي شده است. اين معاني عبارتند از: 1. قانون عادي به معناي خاص، 2. احکام شريعت اسلام، 3. هنجارهاي حقوقي در مفهوم عام، 4. قانون اساسي، 5. قانون اساسي و قانون عادي در معناي عام. در هريک از اصول قانون اساسي، معناي مورد نظر قانونگذار، با توجه به انواع کاربرد و شيوه استعمال اين لفظ در آن اصل خاص، معرفي و تبيين شده است.
کليدواژهها: لفظ قانون، ابعاد معناشناختي، اصول قانون اساسي